- رش دکتن
حرکت کردن، خزیدن، مشغول به کار شدن
معنی رش دکتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چرخیدن به دور خود گردیدن، جستجو کردن
آماسیدن، ورم کردن، از نظر افتادن، با کسی چپ افتادن و بد شدن
متورم شدن بدن
جا افتادن، کامل شدن، خوب پخته شدن غذا
بر وفق مراد بودن
برخاستن صدای خفیف و کنایه از: اتفاق افتادن
چف دکتن
از چشم افتادن، طرد شدن
نزدیک شدن، سرشاخ شدن
شیوع بیماری جذام، نوعی نفرین
شایع شدن
موضوع با اهمیتی که هنگام گفتگوی معمولی و عادی طرح شود رازی
خز دکتن
نمایان شدن، بیرون آمدن از زیر پوشش
آشکار شدن، رسوا شدن
پایین آمدن
به پایین افتادن
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
برخورد کردن، دعوا کردن
آتش گرفتن، سرایت آتش از جایی به جایی دیگر
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
سقوط کردن، سقوط از پرتگاه و صخره
در غلتیدن، به گوش رسیدن صدایی خفیف
پررو شدن، وقیح شدن
بلا افتادن، آفت زدن
منقرض شدن، از بین رفتن، پایین افتادن، به زیر افتادن، زیر
بر سر زبان ها افتادن، تنها ماندن
رسیدن خربزه و میوه هایی مانند زردآبو و شلیل
اخم نمودن، آماس نمودن بدن
به پشت افتادن، پس افتادن
به پشت افتادن و سقوط ناگهانی از شنیدن خبری هولناک، لاغر
جلو زدن از کسی یا چیزی
۲معشوقی که بدون اجازه ی پدر و مادر به همراه عاشق روانه شود.، پس افتادن، لاغر شدن و به تحلیل رفتن، تنگ دست شدن، ظاهر شدن، نمایان شدن
نظر کسی را جلب کردن